حسرت دیدار

بیزارم از اشک حسرت (رازگل شب بو در ارشیو اذر ماه تقدیم به دخترم فاطمه)

حسرت دیدار

بیزارم از اشک حسرت (رازگل شب بو در ارشیو اذر ماه تقدیم به دخترم فاطمه)

بازی


سلام دوستان منم به دعوت دوست گلم ف ف عروس فصل برفی به این بازی عجیب دعوت شدم ولی خداییش با

حاله می خوام 5 تا از خصو صیات شخصیم شما هم بدونید و بعدش هم 5 تا از دوستان رو انتخاب

کنم خدایش اینجا سخته خب من 5 نفر و میگم ولی شما همه دعوتیت باشه قبوله پس بسم الله

1_ادمی هستم زود عصبانی میشم ولی زودم پشیمون راستشو بخوای وقتی عصبانی شدم هر

چی دم دستم باشه فاتحش خوندن کاریش میکنم که همراه برف سال دیگه بیاد پایین شاید بگین

دیونم ولی نه عادتم سعی میکنم دیگه خودم کنترول کنم

2_همراه کوچکترین حرف یا بی احترامی گریه هام  شروع شده دقیقن مث بچه ها

3_زود با همه صمیمی میشم وعیبی که دارم به همه اعتماد میکنم که می دونم اشتباهه اینم

باید از خودم دور کنم  شاید براتون عجیب باشه

4_اگه چیزی بخوام باید همون موقع بهش برسم مثلا الان دلم بخواد برم جایی باید همین الان برم

اگه همون موقع نشد دیگه حسشو ندارم

5_همش که از خودم عیب و ایراد گفتم بذارین این یکی رو خوباشو بگم زیاد از حد مهربونی میکنم 
 

اینم شاید یه موقعی کار دستم بده دلم برای دوستام زود زود تنگ میشه باید یه جوری ازشون خبر

داشته باشم همین دیگه

خب رسیدیم به 5 نفر انتخابیم ولی دوستان همه دعوتید
عروس فصل برفی فریبای گلم
راضیه عزیزم
نانی(دنیای من  و  بکس۰۲۳
دل شیدا(شیدای گلم)