قرن ها نالیدن به کجا انجامید؟
!وقتی نمی توانی فریاد بزنی، ناله نکن! خاموش باش!
قرن ها نالیدن به کجا انجامید؟!
تو محکومی به زندگی کردن تا شاهد مرگ آرزوهای خود باشی
عشق میخواهم ولی همراه اشک و آه نه! رشتهء مستحکمی، بازی باد و کاه نه! حس تنهایی تلخی، می کشد روح مرا عشق میخواهم رفاقت گاه یا بیگاه نه! طاقت تاریکی و سرما ندارم، زین سبب آفتابی گرم می خواهم، فروغ ماه نه! عشق پاکی رنگ نور و نرم از جنس حریر عشق سوزانی ، ولی یک شعلهء گمراه نه! الفتی دیرینه میخواهم رها از مرزها یار و همراهی، ولی در بُعد سال و ماه نه! جاده ناپیدا و من در جستجوی همسفر همسفر تا انتها، تا نیمه های راه نه! میتوان از هرچه در دنیا به آسانی گذشت از وفا و عشق حتی لحظه ای کوتاه نه! نیست چیزی در تنم جز موج موج آرزو عشق میخواهم " حسرتی جانکاه نه