-
خیلی خوشحالم
سهشنبه 1 شهریورماه سال 1390 20:57
سلام دوستان کلم خوبید دلم برای همتوووووون تنکیده بود بخدا دعا کنید بتونم هر جی زودتر بازم مث قبلنا بیام و براتون اب جدید کنم دیکه جیزی نمونده ان شالله این نی نی ناز مامانی جندذ روز دیکه میاد و همه جی مث اول میشه حتمن به همتووون خبر میدم من به یاد دوستان قدیمی و هم وبلاگی خودم همیشه هستم و تک تکتونو دوست دارم و...
-
تنهایی
چهارشنبه 29 تیرماه سال 1390 15:07
وقتی که دیگر نبودمن به بودنش نیازمند شدم وقتی که دیگر رفت من به انتظار آمدنش نشستموقتی که دیگر نمی*توانست مرا دوست بدارد......من او را دوست داشتم وقتی که او تمام کردمن شروع کردم وقتی که او تمام شدمن آغاز کردم چه سخت است تنها متولد شدن مثل تنها زندگی کردن است مثل تنها مردن
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 22 تیرماه سال 1390 16:55
پروردگارا . . .خطا از من است، می دانم.از من که سالهاست گفته ام “ایاک نعبد”اما به دیگران هم دلسپرده اماز من که سالهاست گفته ام ” ایاک نستعین”اما به دیگران هم تکیه کرده اماما رهایم نکنبیش از همیشه دلتنگمبه اندازه ی تمام روزهای نبودنم@
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 26 خردادماه سال 1390 17:21
گذشت دیگر آن زمان که فقط یک بار از دنیا می رفتیمحالا یک بار از شهر می رویم …یک بار از دیار …یک بار از یاد…یک بار از دل …و یک بار از دست
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 10 خردادماه سال 1390 20:25
کوله بارم بر دوش، سفری باید رفت،سفری بی همراه،گم شدن تا ته تنهایی محض،یار تنهایی من با من گفت:هر کجا لرزیدی،از سفرترسیدی،تو بگو، از ته دلمن خدا را دارم
-
دلم کرفته
جمعه 16 اردیبهشتماه سال 1390 19:37
امروز حسابی دلم کرفته از صبح نشستم و دارم درو دیوار میبینم وتی دورو برمون شلوغه درشو نمیدونم همین که تنها شدیم میفهمیم ان شالله به سلامتی این جند ماه هم بگذره که بتونم برم بیرون راستی امروز همین که تلوزیون نمایشگاه بین المللی کتاب تهران رو نشون داد یاد بارسال افتادم که همین موع تهران بودم و با دوستام رفتم نمایشکاه و...
-
به یادتونم عزیزانم
جمعه 26 فروردینماه سال 1390 18:25
سلام به روی ماه همتون امیدوارم خوب باشین دلم برا تک تکتون تنک شده خدا رو شکر تا الان همه جی خوب بیش رفته امیدوارم تا اخرش خوب باشه من شما رو هیجوقت فراموش نمیکنم تا الانش هم شما بهم انرزی دادین که موندم من بودم تو و یک عالمه حرف... و ترازویی که سهم تو را از شعرهایم نشان می داد!!! کاش بودی و ... می فهمیدی وقت دلتنگی یک...
-
دلم برا همتون تنک شده
چهارشنبه 4 اسفندماه سال 1389 22:44
سلام به همه ی دوستانم ایشالله خوب باشی شرمنده نمیتونم به هیجکدومتون سر بزن اخه حالم به الان هم به .ور اومدم هر جا هستین شاد باشین برام دعا کنین
-
زندکی جیست؟
پنجشنبه 14 بهمنماه سال 1389 18:22
زندگی چون قفسی است قفسی تنگ پر از تنهایی و چه خوب است لحظه ی غفلت آن زندانبان ...و بعد از آن هم پرواز عجب درد عجیبیه این دل شکستگی... اول که عاملش به جای ویروس و میکرب یه آدمیزاده... بعد برخلاف همه دردها آدم نمیتونه داد بزنه و از کسی کمک بخواد... دارویی برای تسکین دادنش هم ساخته نشده... و بدترین اثر جانبیش هم خورد شدن...
-
بهترین هدیه تولدم از سوی خدا
یکشنبه 10 بهمنماه سال 1389 01:59
سلام به همه ی دوستای خوبم برام دعا کنید قراره خدا یه هدیه خوب بهم بده یعنی داده ولی دعا کنید مث قبل نشه درسته اونم یه فرشته بیش نیست برام ولی ایندفعه دوس دارم یه جوره دیگه باشه برام دعا کنید تو رو خدا راستی دوشنبه تولدمه بیشابیش تولدم مبارک
-
بیچاره دلم
دوشنبه 4 بهمنماه سال 1389 15:18
استکان از دستم افتاد شکست پدرم ناراحت شد - ماردم حرص خورد - برادرم گفت قشنگ بود - خواهرم گفت مال من بود ؟؟؟ اما وقتی قلبم شکست هیچ کس چیزی نگفت .. بمیرم ای دل که بی صدا شکستی
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 26 دیماه سال 1389 17:11
قرن ها نالیدن به کجا انجامید؟ !وقتی نمی توانی فریاد بزنی، ناله نکن! خاموش باش! قرن ها نالیدن به کجا انجامید؟! تو محکومی به زندگی کردن تا شاهد مرگ آرزوهای خود باشی
-
فقر چی میتونه باشه؟
یکشنبه 19 دیماه سال 1389 17:35
نکاتی بسیار قابل تامل درباره فقــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــر فقر اینه که وقتی کسی ازت میپرسه در ۳ ماه اخیر چند تا کتاب خوندی برای پاسخ دادن نیازی به شمارش نداشته باشی؛ فقر اینه که کلی پول بدی و یک عینک دیور تقلبی بخری اما فلان کتاب معروف رو نمی خری تا فایل پی دی اف ش رو مجانی گیر بیاری؛ فقر اینه که توی...
-
دوستت دارم خدا جون
جمعه 17 دیماه سال 1389 19:03
نمی گویم به اندازه دنیا که به اندازه وسعت بی نهایت تنهاییم خدا را شاکرم از آنچه بر سر راهم قرار می دهد تا یادم نرود هنوز هم به فکرم است !دوستت دارم پروردگار مهربانم !!!!آ
-
چکاپ خودم
یکشنبه 12 دیماه سال 1389 20:12
به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم، فهمیدم که بیمارم … خدا فشار خونم را گرفت، معلوم شد که لطافتم پایین آمده. زمانی که دمای بدنم را سنجید، دماسنج ۴۰ درجه اضطراب نشان داد. ... آزمایش ضربان قلب نشان داد که به چندین گذرگاه عشق نیاز دارم، تنهایی سرخرگهایم را مسدود کرده بود … و آنها دیگر نمی توانستند به قلب...
-
عشق میخواهم
پنجشنبه 9 دیماه سال 1389 01:44
عشق میخواهم ولی همراه اشک و آه نه! رشتهء مستحکمی، بازی باد و کاه نه! حس تنهایی تلخی، می کشد روح مرا عشق میخواهم رفاقت گاه یا بیگاه نه! طاقت تاریکی و سرما ندارم، زین سبب آفتابی گرم می خواهم، فروغ ماه نه! عشق پاکی رنگ نور و نرم از جنس حریر عشق سوزانی ، ولی یک شعلهء گمراه نه! الفتی دیرینه میخواهم رها از مرزها یار و...
-
تقدیم به عشقم که خیلی دوستش دارم
دوشنبه 6 دیماه سال 1389 15:05
هرگز تو را فراموش نخواهم کرد...حتی اگر مرا از یاد ببری....و هرگز از تو رنجور نخواهم شد...چرا که دوستت دارم...دیوانه وار عاشقت شدم...چرا که مهربانی را در تو دیدم....با چشمانت وجودم را دگرگون کردی....و اگر تو نبودی هرگز عاشق نمی شدم....انگاه که از برابر دیدگانم دور شوی....خورشید وجودم پنهان میگردد...ابرهای غم و اندوه...
-
تنهاترین
پنجشنبه 2 دیماه سال 1389 02:28
دلم شکسته امشب نای نفس ندارم غمم رحمی نداره مردمو کس ندارم سرد تنم ولیکن ... چه داغ اشک چشمام خدا کجا نشستی تو هم گذاشتی تنهام؟ داغ تنم ولیکن یخ زده مرده قلبم دیگه تپش نداره شکست بلور قلبم رسم زمونه این شد عاشق تنها میمونه لعنت به هرچی عشقه عاشق تنها میمیره خنجری که تو قلبه یه آشنا فرو کرد نه دشمنه نه جانی همون که...
-
ب مثل باران
دوشنبه 29 آذرماه سال 1389 15:16
نیا باران، زمین جای قشنگی نیست من از جنس زمینم، خوب می دانم که اینجا جمعه بازاراست. دراینجا قدر نشناسند مردم ... نیا باران ... که گل در عقد زنبور است ولی سودای بلبل دارد و پروانه را هم دوست میدارد ... نیا باران
-
واقعن که
پنجشنبه 25 آذرماه سال 1389 17:30
قابل توجه همه دوستان گلم جدیدن اتفاقهایی داره تو این وب رخ میده یک ادم پست خیلی بد پیدا شده میره بجای من تو وبلاگ دوستم ثمین به جای من نطر میده و فحش و ناسزایی که متعلق به خودشه به این دوست ما میده بخدا حرسم میگیره این شخص نمیدنم ازم طلب داره یا ارثیه باباشو بالا کشیدم من که خدایش کاری به هیچکی ندارم نمیدونم چرا...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 23 آذرماه سال 1389 01:53
ارزش یک سال را دانش آموزی که مردود شده می داند. ارزش یک ماه را مادری که فرزندی نارس به دنیا آورده می داند. ارزش یک هفته را سردبیر یک هفته نامه می داند. ارزش یک دقیقه را شخصی که از قطار جا مانده. و ارزش یک ثانیه را آنکه از تصادفی مرگبار جان بدر برده می داند. هر لحظه گنج بزرگی است، گنجتان را مفت از دست ندهید! باز به...
-
دعا
پنجشنبه 18 آذرماه سال 1389 21:29
برایت دعا می کنم ، هر شب که یاد خاطره های مهربانت خلوتم را بارانی می کند ، هر شب که حضور مهربانت همه ی فضای قلبم را غرق در انتظاری بی پایان می کند ، هر شب ، هرگاه که نزدیکتر از همیشه با خدا درد و دل می کنم برایت دعا می کنم مهربان من ، دعا می کنم که هیچ گاه جز به شوق چشم های مهربانت غرق اشک نشود ، دعا می کنم که هرگز...
-
یکی از شعرهای ابجی الهام خودم
دوشنبه 15 آذرماه سال 1389 14:50
سوداگه دلم سوداگه عشق تو باشد مدیح ساده کوی تو باشد من آن دلداده در غم نشسته بهاران در خزان یاد تو باشد به هنگام وداع این مست, هشیار به پیش پای تو یک مرده باشد منم آن کوهکن فرهاد عاشق برای عشق تو دلداده باشد منم آن آهوی صحرا ندیده که هر لحظه به امید تو باشد منم آن انتظار بیسرانجام به فردا و زمان بیگانه باشد منم...
-
عید وطنی امارات
پنجشنبه 11 آذرماه سال 1389 01:56
امشب دبی حال و هوای دیگری داشت از ماشینهای تزیین شده از زن و مرد و کودک با موهای رنگی به رنگ پرچم امارات کلی بزن و بکوب و رقص تو خیابونها همه شاد و صدای موزیک ماشینها تا اسمون همه چی ازاد ادم و ماشین تو خیابون قاطی برف شادی رو ماشینها اونم با دست بچه ها که هر کاری با ماشینهای مردم میکردند جیکشون هم در نمیومد همه شاد و...
-
زمونه
سهشنبه 9 آذرماه سال 1389 16:41
جقدر زمونه بی وفاست نمیدونم خدا کجاست؟یکی بیاد بهم بکه کجای کارم اشتباست؟ کاهی میخوام داد بکشم اما صدام در نمیاد بکم اخه خدا جرا دنیا به اخر نمیاد؟
-
غصه نخور دلم
جمعه 5 آذرماه سال 1389 14:23
آروم بگیر دیگه بسه دلم هیچکی به دادت نمیرسه دلم عادت بکن به تنهایی دلم نداری تو دل هیچ راهی دلم ... چشم انتظاری بسه گریه و زاری بسه هر چی غم تو دنیا واسه هر چی بیکسه باز بیقراری دلم بازم می باری دلم غصه نخور دلم خدارو داری دلم خدارو داری دلم خدارو داری دلم خدارو داری دلم
-
از دبی تا عمان و مسقط
دوشنبه 1 آذرماه سال 1389 22:37
سلام به همه دوستای گلم شرمنده تو این مدت نبودم بهتون سر بزنم یه برنامه جور شد واسه مسافرت روز اول عید به اتفاق همسر و دخمل و دوست اقای همسر و بچه هاش از دبی به مقصد عمان البته اونم با ماشین شخصی و کلی بدبختی تو راه اخه من که کلافه شدم خیلی راهش طولانی بود ولی خدایش می می ارزید خیلی جای قشنگی بود جای همتون خالی خلاصه...
-
بگو چرا خدا غم را افرید؟
شنبه 22 آبانماه سال 1389 01:12
فرشتگان از خدا پرسیدن: خدایا تو که بشر رو انقدر دوست داری چرا غم را آفریدی ؟ خدا گفت : غم را به خاطر خودم آفریدم چون این مخلوقه من تا غمگین نباشه به یاد خالقش نمی افتاد !اری تا غم نداشته باشیم و تا غصه نداشته باشیم محاله یه لحظه به فکر خالقمان باشیم ولی این انصاف نیست چرا نباید موقع شادی و خوشحالی به فکر خدا...
-
محمد و فاطمه
چهارشنبه 12 آبانماه سال 1389 19:08
دیشب باز فاطمه رو ورداشتم بردمش پارک اخه دلش گرفته بود خودم هم حوصلم سر رفته بود از تو اپارتمان رفتیم به هوای اینکه نفسی تازه کنیم ولی هنوز چند قدمی نرفته بودم که روی صندلی پارک چشمم به خانومی افتاد که کنارش یه ویلچر بود که یه پسر بچه معلول نشسته بود اول شک کردم متعلق به خانومه باشه اخه چون پسره یه مرد هندی بالای سرش...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 10 آبانماه سال 1389 14:29
خدایا به داده هایت شکر- به نداده هایت شکر- به کرفتاریهایت شکر جون داده هایت نعمت- نداده هایت حکمت- وکرفتاریهایت امتحان الهی لک الشکر بما اعطیتنی- ولک الشکر بما حرمتنی- ولک الشکر بما ابلیتنی لأن عطایاک نعمة- وحرمانک حکمة- وبلاءک امتحان بس خدا را در همه حال باید شکر کرد که او ارحم الراحمین است کاش می شد بی کسی را چاره...